سردار سرافزار اسلام شهید حمداله دکامی
نام پدر :یدالله
محل تولد :سنقر/آقبلاق
تاریخ تولد : 1336
تاریخ شهادت : 1381
طول مدت حیات :45
در
نظرش هیچ چیز معلوم نبود. صدای گریهی نوزاد که شنید نفس راحتی کشید و
آرام به خواب رفت. سال 1336 کودکی به دنیا آمد که بعدها یکی از مؤثرترین
مهرههای انقلابی کرمانشاه شد. حمدالله 6 ماهه بود که مادرش فوت کرد. بعد
از فوت مادر به ناچار از سنقر به قصر شیرین مهاجرت کردند. پس از اتمام درسش
به نهضت امام (ره) پیوست و بعد از خستگیهای شبانهروزی وقتی انقلاب به
ثمر رسیده را دید به طور مؤثرتر در تشکیل کمیتهی انقلاب، جهاد سازندگی و
سپاه پاسداران قصر شیرین فعالیت کرد.
انتخاب نهایی شغلش جایی جز سپاه
پاسداران نبود. به علت علاقهی وافری که به ورزش داشت کشتی را به طور
حرفهای دنبال کرد و اندام ورزیدهاش موجب شد یکی از بهترین کشتیگیرها
شود. هنوز کارهایش را سر و سامان نداده بود که اول مهرماه سال 1359
درحالیکه از ورود عراقیها به خاک ایران مطلع نبود توسط آنها اسیر و به
اردوگاه منتقل شد.
صبح یکی از روزهای اسارت هنگامی که از خواب بیدار شد،
در کمال تعجب پدرش را در محیط اردوگاه میان اسرای جدید دید. 10 سال در
کنار هم اسیر بودند و او این 10 سال را فرصتی برای حفظ قرآن و نهجالبلاغه و
تشکیل تیم کشتی دید. کم کم شوق رهایی از بند 10 ساله در درونش نفوذ
میکرد؛ طعم رهایی چقدر شیرین بود!
بعد از آزادی برای مدت کوتاهی در
مرکز پشتیبانی غرب نیروی زمینی سپاه به خدمت مشغول شد و سپس به تهران آمد.
مسئول نظارت در نمایندگی ولی فقیه آماد و معاونت هماهنگ کننده فرماندهی
آماد و همچینن به عنوان جانشین فرماندهی آماد و پشتیبانی نیروی زمینی سپاه
و با درجه سرداری معاونت فرماندهی لجستیک نیروی زمینی سپاه به ادامهی
فعالیت پرداخت. دو سال و اندی قبل از شهادت با سمت فرماندهی نیروی مقاومت
بسیج در منطقهی غرب کشور به شهر کرمانشاه رفت.
زندگی با همهی فراز و
نشیبهایش سهم شیرینی را به او داده بود. 2 دختر و پسری که تمام توانش را
برای خوب تربیت کردنشان به کار برد. ماه رمضان سال 1381 بود که در حین
انجام مأموریت و اعزام به شهر تهران لباس شهادت بر تن کرد و برای همیشه به
سوی خدا شتافت.
بسیجی شهید کاکامراد پرویزی
سرباز رشید اسلام شهید مصطفی پرویزی
بسیجی فداکار شهید محمد پرویزی