زندگینامه و وصیت نامه شهدای شهرستان سنقر

چنانچه مایل به درج وصیت نامه شهید خودهستید،مطلب مورد نظرتان را در پست نظرات قرار داده تا در وبلاگ قرار داده شود.

زندگینامه و وصیت نامه شهدای شهرستان سنقر

چنانچه مایل به درج وصیت نامه شهید خودهستید،مطلب مورد نظرتان را در پست نظرات قرار داده تا در وبلاگ قرار داده شود.

وصیت نامه شهید پرویز ستاری

فرازی از وصیت نامه پرویز ستاری


شهید «پرویز ستاری» در 20 مهر 1358 وصیت‌نامه‌اش را در حالی که برای اطاعت از فرمان امام خمینی (ره) و برای انجام مأموریت به استان اراک رفته بود، نوشت؛ وی چند روز پیش از شهادتش به زیارت حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) رفت؛ بعد از بازگشت به مادرش گفته بود «مادر! برای تو یک سوغاتی آوردم» در آن بسته، قاب عکسی از شهید بود؛ وقتی مادر، جریان را او پرسید و او گفت «اگر من شهید شدم این عکس را سر مزارم بگذارید»؛ مادر نیز پس از شهادت فرزندش، آن قاب عکس را بر سر مزارش گذاشت؛ دو روز بعد وقتی به سر مزارش رفتند، دیدند که قاب عکس شهید ستاری به زمین افتاده و شکسته است. وقتی آن را بلند کردند، متوجه شدند پرویز وصیتنامه‌اش را پشت قاب عکس قرار داده است که در آن به پیروی از امام خمینی (ره) و حضور در جبهه تأکید کرده بود.

در وصیت‌نامه شهید «پرویز ستاری»‌ آمده است:

ای برادر! زمانی که مرا به خاک می‌سپارید، به مادرم تبریک بگوئید، به مادرم بگوئید خوشبختم؛ چرا که فرزندت به آرزویش رسید به آرزوئی که مدت‌ها در انتظارش بود.
به مادرم بگوئید که فریاد بزند و بگوید «ای امام خمینی! ای بت‌شکن تاریخ! فرزند من، فرمان بُرّنده تو را اجرا کرد، دعا کن که خداوند از او قبول کند».
ای مادر همیشه گریانم، به خوبی میدانم که از نبودن من زندگیت سیاه است ولی هرگز ناراحت مباش و سه برادر دیگرم را به شهادت در راه اسلام ارشاد کن.

وصیت نامه شهید زرعلی همتی

فرازی از وصیت نامه شهید زرعلی همتی

وصیتم به دخترانم اینست که واجبات را بجا آورید و همیشه در نماز جماعت و جمعه شرکت فعال داشته باشید و حجاب اسلامی را رعایت کنید و زینب گونه زندگی نمائید.

وصیت نامه شهید محمدرضا مظفری

فرازی از وصیت نامه شهید محمدرضا مظفری




وصیت من به خواهرانم این است که در همه حال حجابشان را حفظ کنند و زینب گونه در شهادت من صبر کنند و مانند زینب (س) پرچم رسالت را به دوش گیرند و در جامعه امر به معروف و نهی از منکر کنند. سعی کنند با تربیت فرزندان صالح و شایسته پاسداران مخلصی را به جامعه اسلامی ایران تحویل دهند.

وصیت نامه شهید حشمت اله قاسمی


فرازی از وصیت نامه شهید حشمت اله قاسمی


خواهرانم، شما نیز زینب وار بعد از من تحمل داشته باشید و گریه و زاری نکنید که دشمنان فکر کنند من مرده ام، نه من زنده ام و پیش خدا روزی می خورم چنانکه خداوند وعده داده است.

وصیت نامه شهید حسنعلی بخشی زاده

فرازی از وصیت نامه شهید حسنعلی بخشی زاده


همسرم بر شما لازم است که از فرزندانم خوب مواظبت کنی و مانند زینب پیام شهیدان که همان رسیدن به کربلاست به جهانیان اعلام داری و حجاب را خوب رعایت کن و مانند حضرت زینب زندگی نما.

وصیت نامه شهید تیمور شاه ویسی



فرازی از وصیت نامه شهید تیمور شاه ویسی


همسرم تو همچون زینب ایستادگی کن و خدا را شکر کن و نماز شکر به جا آور و هیچ احساس ناراحتی نکن وسوسه های شیطان درون خود راه مده و در تربیت فرزندانت کوشا باش و آنها را با اخلاق اسلامی به بار آور و سعی کن آموختن قرآن را به آنها....

 

وصیت‌نامه شهید عباسعلی احمدی

فرازی از وصیت‌نامه شهید عباسعلی احمدی


«... سرگذشت و زندگی بشر در این دنیای خاکی سرشار از شگفتی‌ها و عجایبی است که اگر به‌جای صد سال ده‌ها هزار سال هم زنده بماند... قادر به تحقیق حتی یک‌صدم از این‌همه مسائل در عالم خلقت و در جهان باشد عاقبت باید با دست خالی به دنیای دیگر انتقال یابد. مختصر می‌گویم در این جهان پر از درد و شکنجه و بی‌خبری و نیاز، بهترین روش که بتواند بشر را از زندگی راضی کند، راه و روش انبیای گرامی و جانشینان به‌حق آن‌هاست. دوم رعایت و اجرای انصاف و عدالت است در بین رسالت عظیم پیامبران بدون تعصب بالا‌تر از محمد (ص) و یاوران و جانشینان به‌حق او کسی را سراغ ندارم... در این پیکار که ما مورد تجاوز عده‌ای منافق قرار گرفته‌ایم اگر برای ما حالت جهاد نباشد اقلاً حالت دفاع لازم و اجتناب‌ناپذیر است همان‌گونه که برای هر موجودی دفاع از حریم و حیثیت و موجودیتش لازم است... یک‌بار دیگر همه عزیزان به‌خصوص فرزندان عزیزم را به تقوی، پاکدامنی، ‌صداقت، ایمان و شجاعت و انصاف دعوت می‌کنم و از شما می‌خواهم که در امور مذهب و شناخت اسلام و خواندن و دانستن معنی قرآن کوشا باشید امید است که با اعمال نیک و انسانی و حرمت، همگی با آمرزش از درگاه باری‌تعالی در بهشت موعود بتوانیم زجر و شکنجه دنیا را که بیش‌تر انسان‌های صالح می‌شود جبران نماییم...»

شهید عباسعلی احمدی

شهید عباسعلی احمدی

شهید عباسعلی احمدی در روستای کوچک و زیبای سطر در نزدیکی شهر سنقر از توابع استان کرمانشاه چشم به جهان هستی گشود و کودکی را در دامان پاک خانواده‌ای کشاورز و زحمتکش گذراند. او پس گذراندن تحصیلاتش در مقطع دبستان، برای ادامه تحصیل راهی کرمانشاه شد. عباسعلی بعد از گرفتن مدرک ششم ابتدایی، به‌علت عشق و علاقه زیادی که به پاسداری از حریم کشورش داشت، به استخدام ارتش درآمد و در آموزشگاه گروهبانی تهران مشغول گذراندن آموزش نظامی شد. چندی بعد، به تیپ دزفول منتقل شد و در همین ایام (سال ۱۳۵۱ش) با دوشیزه‌ای مؤمن و مهربان ازدواج کرد و هم‌زمان پس از اخذ مدرک دیپلم، در کنکور دانشکده افسری پذیرفته شد و پس از پایان دوره مقدماتی در شیراز، به لشگر ۱۶ زرهی قزوین منتقل شده و در تیپ همدان خدمت را ادامه داد. سال ۱۳۵۵ش به زادگاه خود کرمانشاه منتقل شد و در همین دوران بود که به سیل انقلابیون پیوست و انزجار و نفرت خود را از رژیم منفور پهلوی اعلام کرد، به‌گونه‌ای‌که فعالیت‌های انقلابی‌اش سبب شد که در سال ۱۳۵۷ش به اسارت ساواک درآید و تا شب ۲۲ بهمن در زندان دژبان به‌سر برد. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی برای مبارزه و سرکوبی تحرکات منافقین و عوامل ضد انقلاب در کردستان در تاریخ ۲۶ مردادماه ۱۳۵۸ش عازم پاوه شد و با آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، به‌همراه گروهان خود عازم گیلانغرب شد و در محور گروه نو، سرپل و کوره‌موش با دلاوری‌های فراوان مانع پیشروی نیروهای دشمن شد. در همین عملیات‌ها بود که از ۵ ناحیه بدن هدف اصابت گلوله قرار گرفت اما عشق حضور، سبب شد که دوباره و پس از مختصری استراحت در بیمارستان، با بدنی مجروح عازم میدان مبارزه شود. سرانجام روز چهاردهم دی‌ماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی در ساعت ۴ بامداد، شهادت‌نامه سرخش به تأیید حضرت حق رسید و او درحالی‌که فرماندهی گروهان یگان رزمی گردان ۲۸۵ تانک از تیپ لشگر ۸۱ را بر عهده داشت، طی عملیات مطلع‌الفجر بر اثر انفجار مین به آرزوی همیشگی خود یعنی شهادت فی سبیل‌الله رسید.

شهید محمدرضا رضوانی تبار

شهید محمدرضا رضوانی تبار


در هم همه عید و عیدانه،سکوت زمستان،سال1346،یک ماه و یک هفته به عید ،که روستای یاسرآباد شهرستان سنقر پیشا پیش عیدی خود را از خدا گرفت وکودکی دراسپند سوزان میلاد خویش چشم به دنیای خاکی آدمها گشود و با اولین گریه کودکانه خود قیلوله خواب مردگان زمان را بر آشفت،
محمدرضا چون گلی زیبا بر دامان روستا شکفت و اولین روزهای زندگی را در سایه سار دیوارهای کاهگلی اش آغاز کرد.او با داشتن یک خواهر و سه برادر بزرگتر از خویش لقب کوچکترین و دوست داشتنی ترین فرزند خانواده را داشت.وجود مبارک او از همان دوران کودکی فقر و محرومیت را به تلخی تجربه کرده و دستان کوچکش رنج خار و زحمت طاقت فرسای کار را پینه بست تا با یاری پدر رنج کشیده اش و برادران بزرگتر ،اوضاع نا به سامان اقتصاد خانواده را سامان دهد.
در همان دوران کودکی بود که طعم یتیمی را چشید و پدر بزرگوار و ساده زیست خود را از دست داد،پدری که وجود او نعمت بزرگی برای خانواده بود.
وی در کارهای مختلفی چون کشاورزی و دامداری اشتغال ورزید،در عین حال از درس  و مدرسه نیز جا نماند و در دبستان ابتدایی روستا الفبای دانش و بینش را آموخت و دیگر دوران تحصیلی خود را با الگو بودن به پایان رساند.
اشتیاق به شناخت معبودش او را راهی حوزه مقدس علمیه کرد،او می گفت
انسان باید ابتدا خود را بشناسد و بعد معبودش را ،این حقیقتی غیر قابل انکار است که او نیز به آن عمل کرد.پس از موفقیت های روز افزون او در حوزه و در سال های پایانی دفاع مقدس به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و به دلیل شایستگیهایی که داشت همچنان یک الگوی بصیر به حساب می آمد،او کسی بود که شهادت در راه خدا را تنها راه رسیدن به معبود می دانست و در خانواده مدام به این امر تاکید میکرد وسرانجام در عملیات مرصاد به همراه همرزمانش پا به دفاع نهاد و پنجم مرداد ماه سال1367،مصادف با عید قربان در حالی که چهره تابان خورشید در هاله ای از غم و اندوه فرو رفت،نذری که مادرش  برای آمدن بنیانگذار انقلاب به ایران داشت محقق شد.

شهید امرعلی کماسی





نام و نام خانوادگی:امرعلی کماسی
نام پدر:حیدرعلی
تاریخ تولد:1342
محل تولد:روستای مارانگاز
مسئولیت در جبهه:سرباز
تاریخ شهادت:1361/08/12
محل شهادت:جبهه جنوب
نحوه شهادت:ترکش خمپاره

قسمتی از زندگینامه شهید امرعلی کماسی

3شهید اسلام امرعلی کماسی در سال 1342 در روستای مارانگاز در یک خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود ایشان در همان کودکی بسیار و فعال و مهربان بود.
ایشان با دشمنان اسلام و قران و کسانی که بر علیه اسلام و امام(ره) دشمنی می کردند سخت مبارزه می کرد و می دانست چه راهی انتخاب کرده که به خدا نزدیکتر است و گویا او میدانست که در راه خدا کشته می شود و به خانواده خود سفارش می کرد که برای من گریه نکنید اسلام به خون این جوانان نیاز دارد که درخت اسلام با همین خونها آبیاری می شود. سرانجام در تاریخ 1361/08/12 در جبهه به شهادت رسید.

وصیت نامه شهید بهزاد غیاثی

وصیت نامه شهید بهزاد غیاثی



بسم الله الرحمن الرحیم همه ثنا هامخصوص خداوند ، پروردگار جهانیان است و درود او بر سید ما محمد ( ص ) و خاندان پاکش باد .خدایا تو را شکر می کنم که مرا با خود و حضرت محمد ( ص ) فرستاده تو و قرآن کریم سخن تو ، آشنا کردی و مرا از گمراهیها ، از تاریکیها ، به سوی نور ، بسوی روشنایی هدایت نمودی ، خدایا تو را شکر می کنم که مرا با کسانی همنشین کردی که در آنها ایمان کامل انسانهای کامل ، شهادت ، شهامت ، ایثار ، از خود گذشتگی ، اخلاص ، و خیلی صفات دیگر که هیچ زبانی و هیچ قدرتی توانایی نوشتن و یا گفتن و یا توصیف کردن آن را ندارد هست و خدایا اینها چه کسانی هستند ؟ با ذکر مناجاتشان در سنگر و بیرون سنگر و یا وقت نگهبانی و یا پیشرویها و در حمله ها به سوی دشمن هر عابری را از خود بی خود می کند و از این دنیا به عالم دیگر می برد . خدایا به جبهه آمدم تا وظیفه شرعی خویش را تا فرمان امام عزیز ، که همانا فرمان توست ( هاجرو و جاهدو فی سبیل الله ) لبیک بگویم و دین خود را نسبت به اسلام و قرآن ادا کنم و در همین لحظه ها که از عمرم می گذرد . اگر رضای تو در آن باشد . و این افتخار را نصیبم کنی من شهادت را در آغوش بگیرم ، شهادت مرا به آغوش بگیرد . خدایا می دانم که شهید شدن و شهادت مقام خیلی والایی می خواهد که در خود نمیبینم . ولی از تو معبود عزیزم این امید را دارم که مرا شهید بمیرانی و جز شهیدانت قرار دهی . هر چند لیاقت پیام دادن به ملت شهید پرور ، به ملتی که خود مشت را بر دهان مشرق و مغرب زد . و کفر و ظلم را بیرون کرده و اسلام عزیز را جایگزین آن نموده ندارم، منتهی مسئله ای است که بایدبه همدیگرتذکر بدهیم (فذکرانماانت مذکر)و نیز این حقیرباید تذکربگویم : چگونه می توان هنگامی که وحشیانه به سرزمین ما یورش می آورند سکوت کرد ، سکوت برای ما ننگ است . همانا مرگ را بر زندگی سراسر زلت و خواری ترجیح خواهم داد . در هر زمانی که باطل باشد باید حق جلوی آن بیاستد . هابیل در مقابل قابیل میاستد حضرت ابراهیم در مقابل نمرود می ایستد،وظیفه شرعی همه این است که در مقابل هر گونه تجاوزی به اسلام ایشادگی و پوزه تجاوزگر را به خاک بمالیم و مبارزه را تا انجای که احکام قران را در تمام همان به جامع عمل بپوشانیم ادامه بدهیم . عزیزانم بدانید که در کشور هایی که ساعتها با هواپیما راه است تا به ایران بیایند عده کثیری از ملت آن کشور هستند که در شادی در پیروزی شما شادند و در غمهای شما عزادارند . و در انتظار پیروزی کامل شما هستند که با کمک شما عزیزان بتوانند احکام قرآن را در آن کشور پیاده کنند ، پس با هم وحدت داشته باشید . و با وحدت خویش مشتها را محکم بر دهان شرق و غرب بزنید . و شعارها را که همیشه با عمل خویش ثابت کردید بیشتر به جامع عمل بپوشانید و نیز سخنی دارم با همسرم : امیدوارم مرا ببخشی که نتوانستم حقی را که تو برگردنم داشتی ادا کنم امیدوارم خدا تو را که در مقابل مشکلات زندگی که صبر کردی از جمله جهادگران واقعی قرار بدهد فرزندم را با احکام قرآن آشنا کن و به او بیاموز که چگونه باید در مقابل کفر ایستادگی کرد . و در پایان از پدر و برادرانم ، خواهرم ، دوستان و آشنایان طلب مغفرت و حلالیت می کنم و امیدوارم تا آنجا که می توانید خدمت کنید به اسلام و مسلمین که بهترین خدمت است در این دنیا که توشه ای باشد برای آخرت . خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار والسلام علینا و علی عبادالله الصالحین الاحقر بهزادغیاثی

شهید بهزاد غیاثی

نام : بهزاد
نام خانوادگی : غیاثی
تاریخ تولد : 1343/01/01
مسئولیت : معاون بهداری
نوع عضویت : پاسدار
وضعیت :   شهید
تاریخ وضعیت : 1365/11/24
سن : 22
عملیات : کربلای 5
محل وقوع حادثه : شلمچه
محل دفن : گلزارشهدای قروه قروه سنقر کلیایی

وصیت نامه شهید محمدعلی پرویزی


وصیت نامه شهید محمدعلی پرویزی


خواهرم...... بجای گریه برایم که البته حق داری گریه کنی زیرا زینب نیز بر پیکر برادرش حسین (ع) گریه کرد ولی نکند گریه بیش از حد تو اجری را که خداوند نصیب شما کرد از دست شما بگیرد، بجای گریه زینب گونه برای زینبیان زمان سخن بگو و مادرم را دلداری بده.

شهید جهانشاه حشمتیان

زندگی نامه شهید جهانشاه حشمتیان


شهید اسداله الیاسی



نام و نام خانوادگی: اسداله الیاسی
نام پدر: عزت اله
تاریخ تولد: 1340
محل تولد: روستای سهنله
مسئولیت در جبهه: رزمنده
تاریخ شهادت: 1366/05/22
محل شهادت: سردشت


قسمتی از زندگینامه شهید اسداله الیاسی
شهید اسداله الیاسی در تاریخ 1343/02/03 در روستای سهنله دیده به جهان گشود. در اثر بی بضاعتی پدر و مادر نتوانست به مدرسه برود اما با تلاش خود سواد خواندن و نوشتن را فرا گرفت و در ده سالگی به کار مشغول شد. در سال 1358 به خدمت مقدس سربازی رفت و در جبهه های سومار و گیلانغرب و سرپل ذهاب خدمت خود را به پایان رسانید و در  سال 1360 ترخیص شد و مدت چهل ماه در جبهه های حق علیه باطل با سپاهیان عراق جنگید و سرانجام در تاریخ 1366/06/22 در منطقه سردشت در عملیات نحر هفت به درجه رفیع شهادت رسید.

شهید علی کرم حشمتیان

زندگینامه شهید علی کرم حشمتیان

شهید فاضل امجدیان

زندگینامه شهید فاضل امجدیان


شهید علیداد حشمتیان

زندگینامه شهید علیداد حشمتیان

شهید حسین خداداده

زندگینامه شهید حسین خداداده

شهید رسول زارعی

زندگینامه شهید رسول زارعی

شهید قاسم خسروی

زندگینامه شهید قاسم خسروی

شهید اسمعلی فعله گری

نام و نام خانوادگی:اسمعلی فعله گری
نام پدر:عباسعلی
تاریخ تولد:1338
محل تولد:روستای چرمله
مسئولیت در جبهه:رزمنده
تاریخ شهادت:1366/12/20
محل شهادت:حلبچه وافجر10
نحوه شهادت:چرمله

شهید فرج اله اوسطی

زندگینامه شهید فرج اله اوسطی

شهید هوشنگ شاه ملکی

زندگی نامه شهید هوشنگ شاه ملکی

شهید مرادعلی رحیمی

شهید مرادعلی رحیمی